diary

ساخت وبلاگ
 

 

از حوالی ساعت هفت عصر که هوا اروم اروم شروع میکنه به تاریک شدن تا وقتی که هوا کاملا تاریک شه ،

موجی از نگرانی و بیقراری میریزه تو دلم!

نمیدونم چرا!!!!

از این تایم روز به شدت متنفررررررم!

 

 

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:24

 

 

 

خستم از همه چی!

و بشدت نگران...

نگران اینده ای که نمیدونم قراره برام چجوری رقم بخوره!

یه سری خواب مزخرف هم دیدم که حسابی دپرسم کرده!

قرار گذاشته بودم با خودم که همش مثبت فکر کنم و به چیزای منفی حتی اجازه ندم به ذهنم وارد شن ولی نمیشه!

خداکنه اینده هرچی که هست،

خوب باشه! حداقل بهتر از پارسال باشه!

 

پ.ن:

فکر کنم من یه گوله استرس بودم که دست و پا دراوردم!

 

 

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 132 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:24

دلم میخواد بشینم کلی گریه کنم

ولی دریغ از یه قطره اشک! گریم نمیاد ...

اخر هفته ی بدی بود! بشدت بد...

اینو میشه از پرحرفیای این چندروزم فهمید!

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 107 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:24

 

خیلی خستم خیلی...

کی برسه یه روز من با فکر راحت 

و بدون هیچ دغدغه ای زندگی کنم!

کی برسه اون صبحی با خیال راحت از خواب بیدار شم!

دلم میخواد یه ظهر خنک باشه و منم وسط یه دشت باشم 

یه دشت تماما سبز و هیچکس نباشه!

اسمون هم ابی ابی بی هیچ تیکه ابری!

سکوت باشه و صدای بادی که سبزه هارو تکون میده!

سکوت باشه و صدای هر پرنده ای بجز پرستو:|

و من ... 

و من روی یه تیکه سنگ خیلی بزرگ وسط اون دشت 

بشینم ...نگرانی ها هم تموم شده باشن!

و فقط لذت ببرم و لذت ببرم و لذت ببرم...

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:24

دوستم از ایران رفت...

6سال باهم بودیم:)

بیشتر خاطرات این 6 سال 

روی دور تند یهو از جلو چشمم گذشت...

چقدر زود میگذره...

چقدر دلم براش تنگ میشه!

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 130 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:24